ساعت 12:25 شبه. فردا صبح ساعت 5.5 باید بیدار شم که لباس بپوشم، صبحانه و ناهاری که نیم ساعت
پیش آماده کردمو بذارم توی کیفم، یه نسکافه بزنم و برم که به اتوبوس ساعت 6:05 برسم. تفاوتای مهمی بین سیستم حمل و نقل شهری ما با سیستم اینجا هست که بعدا مفصل در موردش مینویسم و تقریبا از همه ی جزئیات مربوط به حمل و نقل شهری توی سیدنی حرف می زنم. اما الان دوست دارم از روزای قبل
پروازم که نقطه ی پایان ایران و تجربه ی پروازم که نقطه آغاز این تغییر بزرگ بود صحبت کنم.
بلیتمو از سایت ساحل آبی1 خریدم. با یک میلیون و سیصد برام رزرو شد و بقیه ش رو که سه و نیم میلیون بود یه هفته قبل از پرواز پرداخت کردم و بلیت دوطرفه تهران-ملبورن رو گرفتم. خیلی از کارشون راضی بودم.
من و داداشم کامی (کامیار) خیلی به هم نزدیکیم. بعد از یه مدت طولانی که من برای کارشناسی ارشد رفته بودم تهران، دوباره برگشته بودم ساری و حدود دو سال بود که باز هم مثل قبل کنار هم بودیم. اما این بار دیگه جدایی ما یه جور دیگه ای بود. دیگه تهران نبود که بشه مسیرو 4-5 ساعته اومد. مامانم که ... معلومه چه حالی داشت. اما احساس می کنم اوج نارا ویلاگ «نیم نگاهی به استرالیا»...
ادامه مطلبما را در سایت ویلاگ «نیم نگاهی به استرالیا» دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2sarzaminedoora بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 1:50